قدرت بخشش

جهان هستی قانون های بسیار زیادی دارد که یکی از این قوانین ” قانون بخشش ” است، قدرت بخشش می تونه گاهی آسون و گاهی سخت باشه مخصوصا زمانیکه تو خودت در موقعیتی دشوار قرار داری. بخشیدن درشرایط سخت و عبور کردن از این ترس که مبادا خودت به دردسر بیفتی برایت شگفتی هایی را توسط جهان هستی به ارمغان می آورد که درلحظه بخشش در تصورت هم نمی گنجد. آنتونی رابینز درست در لحظه ای که تمام دارایی اش 18 دلار بود بخشید و از ترسی که داشت عبور کرد، آنتونی رابینز معتقد است که راز خوب زندگی کردن در بخشیدن است.

یه روز من واقعا ثروتمند شدم

و بهتون میگم اون روز چطوری ثروتمند شدم

ورشکست و سرگردان بودم

از دست همه بجز خودم عصبانی بودم

از دست دوستی که بهش پول قرض داده بودم عصبانی بودم

با اینکه خودم صورت حسابهایی برای پرداخت دارم

بهش 12 هزار پول قرض دادم و حتی برام پولی نموند که باهاش غذا بخورم

فقط 25 یا 26 دلار برام موند

شروع به زنگ زدن بهش کردم ولی تلفنش رو بر نمیداشت

من فقط به یکم پول نیاز داشتم

اون من نادیده گرفت درصورتیکه من اینکار رو باهاش نکردم

به همین دلیل بسیار عصبانی و ناامید شدم

با همه اینا من عملگرا و واقع بودم

حدودا 25 الی 26 دلار داشتم

چیکار میتونستم بکنم؟!

یه روز تو رستوران وقتی غذام  رو تموم کردم، پسربچه ای با لباسی سرهمی وارد شد.

صادقانه بگم نمی دونم چند سالش بود شاید کلاس اول بود

شاید 8 یا 9 سالش بود شک دارم

و در رو برای مادرش باز کرد

اومد و صندلی رو عقب کشید تا مامانش بشینه

این منو تکان داد

نمیدونم چرا ولی این صحنه منو تکون داد

داشتم فکر می کردم این پسر چقدر قلبش پاکه

منم همیشه دوست داشتم این مدلی باشم، پسر خوبی بود

پول غذام رو حساب کردم نمیدونم فکر کنم 7 دلار بود

با این حساب بعدش فقط برام 17، 18 یا 19 دلار موند

بعدش به سمت پسر رفتم و نمیدونستم قراره چیکار کنم

دست تو جیبم کردم و همه پولی که داشتم 17، 18 یا 19 دلار رو گذاشتم روی میز

قطعا باید از این کار می ترسیدم که بعدش چطوری غذا بخورم؟

اما نترسیدم چون یه چیزی درونم باعث شد

تا بر این ترس غلبه کنم

فهمیدم چیزی در درون ما فراتر از محدودیت های ما وجود داره

مخصوصا زمانیکه پول همه فکر من شده بود و اجازه داده بودم منو بترسونه

وقتی رفتم خونه دیدم پستچی اومده

و من نمی دونستم برای وعده غذایی بعدی ام چیکار باید کنم

نامه از طرف مردی بود که بهش پول قرض داده بودم

نوشته بود من تو رو به دردسر انداختم

اشتباه کردم و متاسفم

این بدهی منه به تو به علاوه مقدار بیشتری پول

12هزار دلار پول خودم و 100 دلار بیشتر بخاطر اینکه دیر بهم پس داد

راستش این پول برای اینکه برنامه هامو راه بندازم برای یک یا دو ماه کافی بود

گریه کردم و داشتم فکر می کردم معنی این اتفاق چی می تونه باشه؟

به این نتیجه رسیدم این به معنی هست که چیزی رو که ببخشی به تو بر می گرده

حتی لازم نیست بهش فکر کنی، فقط ببخش

قدرت بخشش انقدر بزرگه که تصور هم نمیشه کرد

نمیدونم این اتفاق یه همزمانی بود یا خیر

اما دقیقا از همون روز من طعم ثروتمند شدن رو چشیدم

من تو زندگی ام روزهای سختی داشتم

مشکلات مالی، عاطفی مثل بقیه آدما داشتم

اما هرگز دیگه به اون ترسها بر نخواهم نگشت

راز خوب زندگی کردن در بخشیدن است

ببخشید وقتی زمانی که پول کافی ندارید

بهتون قول میدم اون موقع دیگه ترسهاتون شما رو ترک می کنه

هر مشکلی یه هدیه است، بدون مشکلات نمیتونیم رشد کنیم.